سه سال پیش به لطف خاله کوچیکه با وبلاگ و چگونگیش آشنا شدم و دو سال پیش هم به لطف کتاب عادت میکنیم » از زویا پیرزاد » فکر داشتن وبلاگ افتاد به سرم.

بنا به دلایلی داشتن وبلاگ موکول شد به چند هفته ی قبل که باز هم بنا به دلایلی ناکام موند و دوباره موکول شد به امروز.

وبلاگ نویسی بهم حس خوبی میده و آرومم میکنه. و یه حس دلپذیر که نوشته هام فقط توی دفتر نمیمونن و یه عده دوستدار و اهل قلم هستن که بخونن و از پس همه ی کامنت ها شون به خصوص انتقاد ها شون خودم رو بالا بکشم.

خوشحالم که اینجا هستم. از لطف خاله کوچیکه هم بسی تشکر میکنم که واقعا بهم کمک شایانی نمود. هم برای آشنایی با وبلاگ و هم توی داشتنش :)

خلاصه که از همین تیریبون سلام میکنم به اهالی قلم و اهالی بیان :)


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها